محل تبلیغات شما
فی‌الواقع یه زمانی وقتی شیطنت می‎کردیم، حضرت‌والا، پدر مهربان تو کوچه جلو دوستامون میزد زیر گوشمون به حد و واحدی که گوشمون ساز میزد و بعدم سریع گریه می‎کردیم و میرفتیم پیش مامان که هوادارمون بود. به هر حال تا چند روز از خجالتِ اینکه بابامون جلو دوستامون زده زیر گوشمون تو کوچه نمیرفتیم . اخم و تَخمِ پدر و مادر برامون مهم بود و واقعاً حساب می‎بردیم. الانه اگه یه کم با یه اخمِ خشک خالی اونم بدون تَخم به بچه بگی یه کم برو اون طرف‎تر ، دهنش به اندازه یه نعلبکی

از ضربه شست تا خود شصت..!

این لامپه، مثه اون لامپ نیست..!

اینجا، هردمبیل است..!

یه ,گوشمون ,کوچه ,دوستامون ,میزد ,تو ,تو کوچه ,جلو دوستامون ,زیر گوشمون ,یه کم ,می‎بردیم الانه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها