فیالواقع یه زمانی وقتی شیطنت میکردیم، حضرتوالا، پدر مهربان تو کوچه جلو دوستامون میزد زیر گوشمون به حد و واحدی که گوشمون ساز میزد و بعدم سریع گریه میکردیم و میرفتیم پیش مامان که هوادارمون بود. به هر حال تا چند روز از خجالتِ اینکه بابامون جلو دوستامون زده زیر گوشمون تو کوچه نمیرفتیم . اخم و تَخمِ پدر و مادر برامون مهم بود و واقعاً حساب میبردیم. الانه اگه یه کم با یه اخمِ خشک خالی اونم بدون تَخم به بچه بگی یه کم برو اون طرفتر ، دهنش به اندازه یه نعلبکی
اشتراک گذاری در تلگرام
در مجموع در خصوص اوامر ارباب سیمای میلی! عذر میخوام، (ملّی) منباب مورد منکراتی در فیلم پایتخت، فیالواقع باید عرض کنم که با این حرف کاملا موافقم البته اون لامپی که میگن، لامپ نیست، اگر لامپه مثل هر لامپ نیست، این لامپ مثل اون لامپ نیست، اون لامپ مثل این لامپ نیست. با این حال چه اون لامپ بود و چه این لامپ من کاملا موافقم. بخشش(،) لازم نیست(،) اعدامش کنید بره رد کارش .
اشتراک گذاری در تلگرام
بالاخره بعداز ۳روز رد و بدل کردن ایمیل با اعظمالعارفین بلاگفا ، تونستم این آدرس وبلاگ رو که از سال ۸۹ تا الان غیر فعاله بصورت (قانونی) و برابر مقررات بهنام خودم ثبتش کنم . اما بعد، تونستم توی ۲روز این قالبو به اندازه ۱درصد به سلیقه خودم ویرایشش کنم . باشد که رستگار شود .(وبلاگو میگم)
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت